Tuesday, August 27, 2013

BRGES Y YO/BORGES AND I-3...بورخس و من-۳

فرامرز سلیمانی 
بورخس و من - ٣
Borges & I /Borges y yo
Faramarz Soleimani
دیدم هراسان و پریشان پشت قلعه ی نیشابور پرسه می زد و با خود چیزهایی زمزمه می کرد نزدیک تر که شدم شنیدم که می گوید دو دو تا چار تا دو دو تا چارتا پس چرا خیام پاسخم را نمی پذیرد و من که دست به داما ن  امامزاده محروق شدم او لب از لب نگشود و من دریافتم کالبدش به تمامی سوخته است و در خاکستر پنهان مانده است پس به عطار پناه بردم و او هم در رکاب مرد مغول بود که دا شت شمشیر خونینش را پاک می کرد و این 
کمال الملک تبعیدی هم که تنها هنرش تقلید فرنگیان بود و خیام هم که دیگر مرا نمی پذیرفت و نه پاسخم را در حل معمایش و مرد همچنان هراسان و پریشان پشت قلعه ی نیشابور پرسه می زد 
و نام او بورخس نبود 
پاپلی و رویاگردا نی, جلد ٤


No comments:

Post a Comment