Tuesday, August 27, 2013

A*SH*N*A:DARIUSH MEMARداریوش معمار

داریوش معمار 

عاشقانه های یک سرباز(مجموعه شعر اسطبل

نشر چشمه

*
نشانی پای مفقودم را از آفتاب نیم روز بگیر
سرم را از نیزار
دستم را از خور
تکه های تنه ام را از ارتفاع و باد
چشمم را از منقار پرندگان.

جمع که شدیم کنار هم،
روی برجک نگهبانی در مرز طلاییه
کنار ایستگاه پمپاژ نفت
می‌بینی هنوز سعی می‌کنم،
در خیابان های شلوغ شهر
تو را پیدا کنم با دوربین نظامی.
درست پیش از آن که
خمپاره مرا
تکه تکه کند این‌طور،
دلبر غمگینم!
4

No comments:

Post a Comment