Tuesday, July 23, 2013

BAMDADI:بامدادی بی شمار

فرامرز سلیمانی:بامدادی بی شمار 
:
بامدادی از خاک و سنگ می ایی 
گیسوان بلند باد را از دریچه ها پس می زنی 
به آوازی ااشوبگر و مینایی 
و می گذری هر روز 
از همان خسوف خلوت 
و راهی می شوی 
تا دور 
تا دریای دور 
که باران شکوفه می بارد 
باران شکوفه 
اما این جا 
نام دیگری دارد 
و سایه های هراسان شب 
به تاراج بامدادی بی شمار 
در آفتاب می تازد 
در نگاه ویرانی ی خاک و سنگ شکسته و 
غبار
از دفتر بامدادی ها -

1 comment:

  1. from the book of poems:BAMDADIHA
    see more:
    www.bamdadiha.blogspot.com

    ReplyDelete