Thursday, June 6, 2013

LORCA/SOLEIMANI:LAMENT OF LORCA-1نقد کتاب مرثیه لورکا-۱

Art by Zohreh Khaleghi
فدریکو گارسیا لورکا 
مرثیه برای ایگناسیو سانچز مخیاس 
ترجمه:فرامرز سلیمانی روزن،نیوجرسی،١٣٧٩/٢٠٠٠
١٢٣ ص ص  قطع رحلی
بها جلد شمیز ٣٠ دلار،جلد ضخیم با روکش رنگی ٥٠ دلار
چاپ اول :جنگ ایران هنر , تهران ١٣٥٩
.
در ساعت پنج عصر 
مرگ در زخم تخم گذارد 
در ساعت پنج عصر 
در ساعت پنج عصر 
درست در ساعت پنج عصر بود 
لورکا،فدریکو گارسیا لورکا را می گویم ،شاعر مرگ و مرثیه ،حادثه و فاجعه و تغزل و نوستالژ یاست و واپسین شعر مهم او ، مرثیه برای ایگناسیو سانچز مخیاس ،نه تنها در رثای دوست گاو بازش سروده شده بل به مثابه مرثیه یی پیشگویانه برای خود شاعر در نظر می آید "مرگ بهانه یی است برای ارایه شکلی ادبی و بیان اندوهی سرشار که
نا گاه در هجوم مرگ انکار می شود .پرده گردانی و مرثیه خوانی شاعر اسپانیایی با زخم پنج خنجر انگشتان بر دل گیتار ها می آید و ترانه ی تعالی و والایی با آواز مرگ همراه شده است ء
مرگ بر شانه های شاعر می رود 
و آن که از مرگ می هراسد 
مرگ را بر شانه هایش می برد 
لورکا در پاره ی نخست شعر که فرنام " خونریزی و مرگ " را دارد مدام ساعت پنج عصر را همانند شیون و شور و فریادی مکرر می کند . بازی و مرگ ،بازی مرگ را مدام می دارد .یورش پلنگ به کبوتر .در میدان، تن و گاو می جنگند و در ادامه ی یکدیگر می آید و در می آمیزد .تن و مرگ ،گاو باز در ستیز با گاو .گاو در ستیز با گاوباز .ستیز با مرگ ،زخم که در پی می آید که مرگ در زخم آشیان و تخم می گذارد .لورکا قصد تسلا دارد و بیان او پیامبرانه است .
"خون ریخته" زندگی از کف رفته و ریخته است که شاعر تماشایش را بر نمی تابد .قدرت،نماد بی مرگی است و اسبان را در هم می شکند و رودها را رام می کند .گاو در اسطوره ی اسپانیایی ،مادر زمین را تصویر می کند که همه چیز از آن می آید و بدان باز می آید .پس مرگ حتا در حضور مرگ هم مرگ نیست .بیمرگی است.همه چیز در ادامه ی هم می آید و با هم دوا م می گیرد " اکنون خون از آواز خوانان بر می جهد و می خواند در تا لا ب ها و چمنزاران."م 
در "تخته بند تن " پاره یی دیگر از مرثیه برای ایگناسیو سانچز مخیاس لورکا شانه یی پیش می آید تا زمان را به پیش برد .
شانه یی عریان در میدانی عریان که مرگ آبدی را می نمایاند و ابدیت بی مرگی را نیز 
می خواهم که مرثیه یی چون رود را بازم دهند 
که گرده یی مهربان و کناره یی پر شب دارد 
تا تن ایگناسیو را به آن جا برم که گم شود 
بی شنیدن نفس های تند گاوها 
تن می سپرد به میدان گرد ماه 
که در جوانیش گاو ساکت غمینی را می نماید 
تن می سپرد به شب بی آواز ماهیان 
و بیشه زاران سپید دود منجمد 
نمی خواهم چهره اش را به دستمال بپوشاند 
تا که به مرگ خو کند 
در "روح غا یب" که پاره ی نهایی مرثیه لورکا برای دوست و برات خود شاعر است قدرت همچنان حضوری تازه دارد و غا یب است . یاد آور شادی و شجاعت و آگهی و شور و شکوه و زیبایی است و "شادی شجاع تو " تن در هجوم مرگ تندیس انسان و یادواره ی پیروزی او را می سازد و ستیز آبادی با مرگ مدام ادامه می گیرد تا چالش انسان را در برابر فنا بنمایاند .
برای لورکا در این سالهای پایانی زندگی جوانش ،ستیز با ستیز ناپذیر عمده شده است که قهرمان و شاعر در خون خود خفته است اما نمی میرد ... و این مرگ است که می میرد .
من آواز زیبایی ش را با کلام و سوگ می خوانم 
و نسیمی غمین را به یاد دارم در زیتون زاران
فدریکو گارسیا لورکا روز پنجم ژوئن ١٨٩٨ در فونته واکروس غرناطه شهر شعر و ادبیات زاده شد .او با رفتن به مادرید و ورود به دانشگاه به انتشار شعر هایش پرداخت
دفتر شعر ها ١٩٢١
ترانه ها ١٩٢٧
عاشقانه های کولی ١٩٢٨
آواز های ژ رف١٩٣١
مرثیه برای ایگناسیو سانچز مخیاس ١٩٣٥
مجله ادبی خروش
شاعر در نیو یورک ١٩٣٠
نمایشنامه های عروسی خون،یرما،خانه برناردو آلبا
دیوان نخلستان ١٩٣٦
گزینه شعر ها ١٩٣٥
مجموعه آثار لورکا در هشت جلد ١٩٤٢
مثل نیما ، مثل ویتمن،الیوت، مثل اونگا رتی،سفریس، نرودا و پاز ، فدریکو گارسیا لورکا نیز گذشته های میهن و زادبوم و فرهنگش را در شعر ش به تصویر های معاصر در آورد و عشق و بیزاری را نقش زد .
در آغاز جنگ های داخلی اسپانیا لورکا به غرناطه باز گشت و در روز ١٩ اوت ١٩٣٦ به دست فاشیست ها در تپه های فونته واکروس تیرباران شد .
...و گور لورکا هرگز پیدا نشد
دیدم مرا کشتند
چایخانه ها را گشتند گورستان ها و کلیسا ها  را
بشکه ها را گشودند و انبار ها را
به سه اسکلت دست بردند
که دندان های طلا شان را بردند
اما مرا نیافتند
مرا نیافتند
نه مرا نیافتند
از شعر لورکا پیش از این نیز ترجمه های دیگری از منابع فرانسه یا انگلیسی به چاپ رسیده است اما
فرامرز سلیمانی در مقدمه این کتاب یاد آور می شود که ترجمه مرثیه برای ایگناسیو سانچز مخیاس را یکبار در مجله ادبی ایران هنر  به سال ١٣٥٩ منتشر کرده که از روی تر جمه استفن اسپندر  کار شده بود و ترجمه حاضر با متن اصلی شعر به زبان اسپانیایی در مجموعه آثار کامل لورکا مقابله شده است .در کتاب مرثیه لورکا همراه با مقدمه و ترجمه فارسی شعر ،متن انگلیسی و اسپانیایی نیز چاپ شده است و از این نظر برای شاعران و مترجمان و علا قمندان به شعر لورکا و شعر اسپانیا و آمریکای لاتین فرصت تازه یی برای دریافت و مقابله فراهم آورده است .همچنین کتاب مرثیه برای لورکا طرح ها و حکاکی های ناصر اویسی،گرفته از شعر مرثیه برای ایگناسیو سانچز مخیاس ،١٩٧٤-٨٠ را با چاپ نفیس در بر دارد که برخی از آن ها بر روی جلد و حاشیه های آن هم مصور شده است . در بخش انگلیسی نیز افزون بر معرفی نامه فدریکو گارسیا لورکا عکس هایی از شاعر با شاعران حلقه ٢٨ و از جمله رافائل آلبرتی،و لوییس بونوئل سینما گر می یابیم.خلاصه زندگینامه فرامرز سلیمانی مترجم و مقدمه نویس کتاب و ناصر
 اویسی تصویرگر و طراح  آن نیز به فارسی و انگلیسی مکمل بخش های کتاب است .
کتاب مرثیه برای ایگناسیو سانچز مخیاس کاری است تازه و چشمگیر در زمینه نشر مهاجرت که انتشارات روزن نیوجرسی ان را به دوستداران کتاب ارایه داده است .از انتشارات روزن به جز مجموعه آثار  داستانی و گفتگو های ابراهیم گلستان و کتاب های شعر و قصه  مانند
از گلوی سرخ سهراب،گزینه شعر های ١٣٤٨  تا ١٣٦٩ فرامرز سلیمانی  نیز انتشار یافته است
نشانی ناشر
Rowzan, 40 Mountain Ave.,West Orange,Nj 07052
www.rowzan.com
Federico Garsia Lorca / Faramarz Soleimani:
Lament for Ignacio Sanchez Mejias
1379/2000
نقل از شهروند ،شماره ٦٠٨،جمعه ٢٦ امرداد ١٣٨٠/٢٠٠١


No comments:

Post a Comment