Monday, May 6, 2013

MAYMAHI13:جامه ی بابونه بر تن دارد

جامه ی بابونه بر تن دارد 
وقت عریانی 
که دامن صحرا 
بر پرچین می ماند 
و پلک های باغ 
گشوده می ماند 
مثل پگاه 
پس دست هایم 
در دست هات جا می ماند 
و عطر جامه یی 
در دهانم 
وقت تفسیر بابونه 
عشق آیا همین عطر است 
روی پرچین 
وقتی که روز می نشیند با ما 
تا خسته گی در کند ؟
این سکوی سنگی 
شاید برای همین روانه ی راه شده است 
این سکوی ساکت مرموز 
که آتش را 
به انتظار می نشیند 
تا لخته های بلور 
با با ر سنگ نبشته یی پنهان 
یا نبشته ها یی پنهان 
اگر زبان رخصت دهد 
وقت معماری و 
 زبان گردانی 

No comments:

Post a Comment