Tuesday, June 26, 2012

HOUSTON: IN DEFINITION OF THE ROAD به تعریف راه

سه بادبان سرخ 
هفت رود و چشمه و دریاچه و با یو و خلیج 
هزار و یک شب راه 
به تعریف راه 
.
به تعریف راه می رفتم
به تعریف من
به تقریب گام و فاصله
پسین به عشق روی توام که جان بر افشانم
به روی راه روییدیم
تا    بارقه ی  راه
 در دل هامان
رویای راه شد
به سوسوی تپه ها به روی راه روییدیم
راهی ی راه بودیم که
شب بر شانه هامان پناه گرفت
و بامداد منتظر
برگرده ی خلوت شب
سفرمرافروتن می کند به راه
که می گریزد بر گرده ی اسبی کهر
به منشور روشنی که باپاهام می گردد
ودستانم
دست افشان
به روایت هزارافسان عشق
تنها راه
که پیش پاهام می چکد
دهان بسته عریان است
عریلنی ی لب
و راه
که می چکد از لحظه
تا لحظه را می چکد
به سوی عشق که می روی دیوارراانکار کن
عشق را دیوارکن!
راه دیوار را نشانه می رود
دیوارآوارمی شود
دریچه می گشاید راه
به جانب دشت
کوچه ی سنگفرش
ازمیان مخمل و مهتاب می گذرد
تا پشت آوار وراه
دریای شورمندی بود
بادبان برگرفته
تاژرفاها
که قصه ی ملاحان را
به شوری باز می گفت
خیابان بند
کشتی غول آسا
توفیق خانه و راه
کیماه و ماهی و باد و بادبان های سرخ
و شب که بر در خانه ی یار گشتی زدیم و
در تاریکی طوافی کردیم
حافظ را آوردم
گفت:
طایر دولت اگر باز گذاری بکند
یار باز اید و با وصل قراری بکند ...

   



    

No comments:

Post a Comment