Wednesday, November 30, 2011

AIDS DAY



DECEMBER 1ST IS THE WORLD AIDS DAY
Aids-Free Generation is our goal,as mortality of AIDS is declining and its drugs improved and now is more effective,although even in countries like U.S. is not available for all patients.
On the other hand preventions are more available,but not that successful,so new infections with HIV are on the rise.
WE hope AIDS DAY is an opportunity for awareness on HIV?\/AIDS.

I VIRGINIA BEACH:I OYSTERRR



I Virginia Beach
I oysterrr
in marina
Cause it is Decemberrr.
I Virginia Beach
with oysterrrr
and no strangerrr
can reside in my buddie's body
as they tremble
like earth tremblerrr.
We Virginia Beach.

HAIKUESQUE:FAR FAR AWAY


MANY


NAUTICA OPENS AND CLOSES


PINK GARDEN OPENS


ROSE OPENS


RENDEZ VOUS


SEA OF SWINGING RYTHM


Tuesday, November 29, 2011

ON THE RUG OF THE RAIN-3 روی فرش باران

با باران نوشتم فرش
بعد سرهامان را روی موج گذاشتیم 
و خوابیدیم 

ON THE RUG OF THE RAIN -4


Each time I asked wayfarers
for a bundle of wave
They came up empty handed.
This time
I am going to lay down
on the rug of rain
and gather waves
in my eyes
for you

ON THE RUG OF THE RAIN-۲ روی فرش باران

میان ما 
موج 
آوازی پر شد آمد دارد
دور از تو رویایم 
رویای دور از تو 
باران که در چشمانت می نگرد 
دیگر در اتاقی گرم گرد آمده یم  

ON THE RUG OF THE RAIN-۱ روی فرش باران

به وعده ی اتاقی گرم
پروازت می دهم 
باران در چشمانت می نگرد 
و شمال
رنگ ارغوان می گیرد 
دو پنجره ی متقاطع 
نور را میان شان تقسیم می کنند
میان ما 
موج
شدآمدی پرآواز دارد 

LETTER TO FRIEND

Each time mailman rings the bell,I lose my shoes for happiness.I am not myself.
Mohammad  Ali Shakibai:I do not touch the sea until you come
from poem-letter 20
Dastansara,Shiraz,Iran 1390
Tr;Faramarz Soleimani

شکیب و شکیبا شده بود خط به آتشی که در او اوفتاد فرای مرز های تن جا و به جا و نامه چاره ی گم شدن ها بود در
دریای غر بت.از گم شدن که گفتیم گم شد بعد جارچی در شهر جادو جار زد که او گم شده است.به دریا دست زد و آمد بعد جارچی در شهر جادو جار زد که او آمده است بر سر قرار و گم شدن شایعه بوده است. 
وقتی که واژه باشد همیشه همه هست گیرم که شاعر چهار پایه اش را می آورد و سه پایه اش را با رنگ و روغن و بوم و قلم تا شعرنامه یی تازه بنویسد یا دورمی فا سل لا سی را با سوت می زند و با کلید سل کوک می کند  در بن درخت یک مقدار اسم و رسم آلمانی را هم جور می کند  از فتح ا له خان و دیگر سران قبیله اجازه می گیرد و بی پروای سانسور کتابش را با آداب کتابت محشور می دارد 
اس و اساس قضیه اینست که در رویا یا بیداری که شکل دیگر رویاست چشمانت باز باشد و بنویسی .بعد  اگر شعرنامه ات را خواندی و یکی بیهوده به به گفت یا تمام نشده دست زد بدانی که حریف دارد لاف می زند و اینکاره نیست.آخر چگونه وقتی هنوز کتا ب به پایان نیامده به به می گویند.؟ دستگاه سه گاه و چهار مضراب دشتی  که نیست 
شاپور جان لطفآ بگو کتاب  به دریا دست نمی زنم تا بیایی به پایان امده یا هنوز داری عاشقا نه مینویسی ش؟
من که ساده گی رامثل تو  از لبان تو آموخته ام تا این جای خط آتش گرفته ام 
خودت چطور؟ حالا باید منتظر برگردان آلمانی هم بود یا گذاشتن ساز و آواز .
این نامه را توی فایل خودم می گذارم تو به آن دست نزن تا بیایی
در راه ویرجینیا بیچ  ،۲۹ نوامبر ۲۰۱۱
پس نوشتا:PS
کجا و کی در لبخندهای عاصی  باد بیابمت یا در فلامنکو برای بیدها ؟
  

Monday, November 28, 2011

TWO HAIKU دوهایکو

I
Hollow ash
Ash of the wind
Stare silent
II
You sure didn't ask
When I sure didn't answer
Stay silent

HAIKU سه هایکو

 لیلی ها به جانب ماه 
پروانه گرد ماه 
باغ موج در گلدان 
 شب خاکستر 
یا روز نارنجی 
دیدار یار 
اطلسی های پیشباز 
همان اطلسی های دریا
در راه 

فرامرز سلیمانی 
از مجموعه ی ۱۰۰۱ هایکو 

MOMENT OF VISION-2

MOMENT OF VISION
BE
BASHO

MOMENT OF VISION-1

باش 
باشو 
و راه 

ف.س 

BASHO-ESQUE باشو وار

A kiss of iris
on your finger
cut lavender
In the wind
flying to lover.
You bring the moon down
to the dawn
And dawn delivers
The morning.
I wait in my crystal tears
Until you tear the curtain
To become high noon.
Morning iris is set in love.
Is the moon still around?

nov 28

BASHO DAY


MATSUO BASHO
b 1644
d 28 November 1694
Haiku poet Edo Period

Basho uete
Mazo nikumo ogi no
Futaha kana/
My new banana tree
First sign of something I loathe
A miscanthus bud

In the midst of the plain
Sings skylark
Free of all things
-BASHO

FREE SKYLARK
COMES TO MY WINGS
TO WARM UP HER WINGS
--F.S.




Sunday, November 27, 2011

RUMIESQUE:THE BEAUTY OF LOVE

به زیبایی ی عشق 
به زیبایی ی عشق 
که در جام زیبا نهادم 
به دستان زیبا  
همه ارمغان شد 
همه ارمغان شد 
به باغی مصفا 
به باغی مصفا 
و تاری که می آمد و می گذشت 
زخمه می خورد
به زیبایی ی عشق
به زیبایی ی عشق 
و دریای آبی
به دستان آبی
 به دستان 
آبی 

نوو مبر 27

Saturday, November 26, 2011

MOULIN ROUGE

 کن کن وقت عصر 
کن کن وقت شب 
بامداد لخت خاموش 
و گردش آسیاب سرخ
در آسیاب سرخ
الماس ها
الماس های وقت تراش 

YOU OPEN THE MOMENTS

لحظه ها را که می گشایی
لحظه ها پر می گشاید تا 
لحظه ی دیدار 
تنها یک دو سه شب  
که به یک دو سه روز  می پیوندد 
و ما...
۲۶ نوامبر  

Friday, November 25, 2011

RUMIESQUE:STATUETTE AT THE SEA

art work by banafsheh farahmandi

حمایل مایل 
سه هایکو شد 
در هایکوزار عشق 
و آتشی که از واژه بر کشید 
در باد پر کشید 
کناره را
 از کناره گرفتم 
در خاکستر
و در کناره 
دریا شدم 
در تماشای تو 
نوومبر   ۲۴-۲۵ 

Thursday, November 24, 2011

LAUTREC AND RIVERA

 HENRI TOULOUSE LAUTREC
b. 24 november 1864,France
DIEGO RIVERA
b, 24 november 1886,Mexico
what do these two artists have in common?

FALLEN STATUES

 FALLEN STATUES ARE FALLEN,NOT STATUES!--F.S.
هیچ چیز ناپایدار تر از مجسمه ها نیست. 
این جمله را دانیکوسکی مجسمه ساز لهستانی گفت که مجسمه هیتلر را در شهرهای بزرگ و کوچک اروپا ساخت.
قدرتمداران و خودکامه گان هویت ها ی ملی و فرهنگی را تنها در مجسمه های خودشان می بیننند و با آن سکه می زنند و اسکناس چاپ می کنند ،اما  اینها همه در توفان تاریخ متلاشی می شود و بر باد می رود یا به زباله دان ت  اریخ می ریزد،اگر که واقعن تاریخ زباله دانی داشته باشد.مجسمه مردان پوک در میدان ها و خیابان ها بر پا می  شود و در گردش و قیامی به مجسمه پوک مردان در می آید که نام شان در تاریخ به عنوان مردان و مجسمه های پوک می ماند و در واقع نمی ماند.
شاه و صدام و هیتلر و لنین و استالین و قدافی این گونه در یاد می آیند و بر باد می روند!

Wednesday, November 23, 2011

SHAH NEMATOLAH VALI ROBAI:MY LOVER

دلدار مرا کشت حیاتم بخشید 
وز رحمت این جهان نجاتم بخشید
خرمای خبیسی چو ز دستم بربود 
اما به عوض شاخ نباتم بخشید 
My lover killed me and revived 
She saved my soul in the grace of the world 
She rubbed my hands off the Halva Dates 
But gave me Cluster of Nabat  it relates

SHAH NEMATOLAH ROBAI
Tr;F.Soleimani from Parsi

VALI-ESQUE:A GLASS FULL OF BUBBLE





A glass full of bubble
Waving in waves
It is water in the shape of bubble
Bubble waving in bubble
You look at its shape
Shape in the shape of waves
It is all about the veil of water
In the shape of water
and the wave comes and waves with wave and bubble
to wash hem off
in the shape of waves

nov23


Seyed Nuredin Shah Nematolah Vali Mahani Kermani b.22 Rajab 730,Mahan,Kuh Bonan,Kerman
d.23 Rajab 823 or 834,Kerman,Taken to mMahan by his follower to his gravesite and mausoleum
He lived foabout 100 years and he was a sufi leader of Marufieh,later changed name to nematolahi Chain.In his poety,Shah Nematolah Vali was a follower of Hafez,who said of him
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
Vali spent the last 25 years of his life in Mahan and Kerman where e is resting now in a beautiful Persian Paradise,sharing with his students
رندیم و دگر مستیم تا باد چنین باد
توبه همه بشکستم تا باد چنین باد
چون قطره از این دریا دیروز جدا بودیم
امروز بپیوستیم تا باد چنین باد
--ف.س.

VALI-ESQUE:BOTH WAVE AND BUBLE ARE WATER




موج است و حباب هر دو آب است
آب است که صورتن حباب است 
روشن بنگر که آفتابی 
بنموده جمال و مه نقاب است 
صورت دیدی و ماه گفتی 
معنی بنگر که آفتاب است 
مستیم و خراب در خرابات 
معمور خوشی چنین خراب است 
در جام جهان نما نماید 
جامی ز شراب پر شراب است 
بحریم و حباب و موج و جوییم 
این مایی ما به ما حجاب است 
قولی که حدیث سید ماست
می گو که خلاصه کتاب است 

AND THERE IS ALL THIS  می گو که خلاصه کتاب است  ...
SECRET OF BOOK
BOOKING ALL HEARTS FULL OF SECRETS
IN WAVE AND BUBBLE,
SEEMS TO BE THE CURLS OF LIFE
COVERING
OUR NECK AND FACE
LIKE A VEIL.
23.11.۱۱


MAKING LOVE WITH DAWN عشق بازی با سحر

صحرای پشت پنجره
به سحر سایه های درخت 
عشق بازی با سحر 

NOV 23 

KHAYAMESQUE:DEATH COMES

It is a saddle
no one wants to fit
but everyone does.
Death comes like fall 
and jumps in rush right in 
like spring 
دوری که در آن آمدن و رفتن ماست  
او را نه نهایت نه بدایت پیداست 
کس می نزند دمی در این معنی راست
 کین آمدن از کجا و رفتن به کجاست 
"in the round of coming and passing 
there is no clear beginning  or ending 
no one gives a true meaning 
where where this coming is from and going
(english by F.S.)

It is a saddle 
sadly you get on 
it is sad if you fall
DEATH COMES WITH LIFE AND STAYS AROUND

PERSIAN GRAFFITI

خطنقاشی یا نقاشیخط را خطاشی هم خوانده اند که ریشه در سیاه مشق خوشنویسی دارد
 و میراث به گرافیتی می دهد 
این دو نمونه ر  ا به بهانه زاد روز استاد تابناک در ۲۰ نوامبر ۱۹۳۵ تهران/۲۹ آبان ۱۳۱۴     
 در این جا آورده ام

Tuesday, November 22, 2011

TRISTAN IS 11

HAPPY BIRTHDAY TRISTAN
11.22.11

OPEN SIDE

پری که با پهلوی باز آمد 
پری به پهلوی باز زد 
و در باز زدن باز 
باز پهلو به پهلوی پری زد 
که باز آمد 
تا باز 
پری به پهلوی باز آمده بود 
و باز به باز 
پهلو به پهلو   چند  پهلو
 پس آوا را باز آورد تا آوای باز پهلوش 
در راه دریا... 

pet scan
11.21

Sunday, November 20, 2011

DANCING WITH DEGAS دگا: سفرنامه شهری

AS AN ARTIST,DEGAS IS AN ANARCHIST
-PISSARO



Degas' ballerinas are nude in their merits ,appearances and performances.His nudes are ballerinas.,They dance transparent under the light .they gather together under the light in melancholy.They dance with Degas and with us..Understudy,they move and on stage,they wave their bouquets.In dance class ,they wait or dance barefoot or covered ,adjusting their shoes,resting with seated violinist,rehearsing,extending in their breast and bodies.accompanying their peers and professors.
"HE IS LIKE A WRITER STRIVING TO ATTAIN THE UTMOST PRECISION  OF FORM ,DRAFTING AND REDRAFTING ,CANCELING ,ADVANCING BY ENDLESS RECAPITULATION,NEVER ADMITTING THAT HIS WORK HAS REACHED ITS FINAL STAGE."
--PAUL VALERY
1871-1945
POET AND CRITIC
There are not much limits between Degas' nude and ballerinas .Only the distance between Boston and Washington,d.c. With repEtition and variation,as the heart of the matter in Degas' work and his composition. His dancers in rose,blue ,green ,and at times gray or gold and yellow,are within his variations and his statues,as well.
"Posed as the only true dancer could,petit danceuse de qutorze ans/little dancer age fourteen,stands as one of the most celebrated  and recognized sculptures of modern times.Created between 1878 and 1881,it is the only sculpture Degas chose to exhibit i his lifetime,perhaps because of the great critical controversy his revolutionary naturalistic approach generated among his peers.The original ,made of wax and fabric,stands 39'' tall and is dressed in a bodice of yellow silk,a skirt of gauze,real ballet slipper and hair of horsechair tied with a satin bow.The bronze and fabric statue from The Baltimore Museum of Art was cast in 1919-1921 and is 38'' tall"
Alice Morawetz Bequest Fund(BMA 1943.1)
In a sunny autumn day ,I leave Degas,this America-French artist with his dancers in Phillis Collection,as well as other museums,to rediscover him in the other exhibition of passion and compassion around the world.Au revoir Degas.
PEOPLE CALL ME THE PAINTER OF DANCERS,BUT I REALLY WISH TO CAPTURE MOVEMENT ISELF."
--EDGAR DEGAS
DANCERS AT THE BARRE
POINT AND COUNTERPOINT

11.20.11

Saturday, November 19, 2011

WORDSWORTHESQUE:SPLENDOR IN THE GRASS

Splendor in the grass
Glory of flowers
Green movement of moments
In evergreen spring.
O lady in the dark
Clads in closed window
of the day
With sudden journey 
of Venus
in the wind.
O baby!

DEGAS' WAITING دگا: انتظار






انتظار از اصول هنرهاست .ما  در شگون شکفتن به انتظار می مانیم و می شکفیم .در خواهش و آفرینش و تماشا و گم شدن.در جهانی دوگونه و یگانه که گم و پیدا می شود ،در تن ها و جامه،تا که ما را به صحنه فرا خواند .انتظار از اصول  آفرینش و تماشاست.در صف انتظار دگای نقاش و تندیسگر و شاعر  با ما ایستاده است و قرار ندارد و دختران رقصنده اش بی قرارند.و "مادر صحنه ها"هم با ماست.و انتظار ،پاره یی از اجرا و اخلاص هنرمند است که او را به تماشا بر سر پا نگاه می دارد و می اندازد تا به کاغذ و بوم و رنگ  و روغن و گچ و موم دست یازد ،و آنگاه که بینایی ش را از دست رفته می بیند می نویسد که: من همچنان رویا ی طرح هایم را دارم...
او آوایش را در بی آوایی سر می دهد تا که ا ز گلوی ما به در آید.
او آخرین رقص هایش را می رقصد تا دست ها و پاهای ما را به حرکت در آورد .
او شادمانه با ما به راهی بی انتها می رود تا آن چه را که نمی بیند برای بیننده گان و رونده گان وا   نهد.
DEGAS OF CHICAGO,PLATE#15,WAITING
from DANCERS SERIES