Tuesday, May 5, 2009

A*SH*N*A:PEYMAN VAHABZADEHپیمان وهابزاده


peyman vahabzadehپیمان وهابزاده 
A*SH*N*A
تجربه یی چنین رادیکال ,پیش از آن که دستاورد نبوغ یا جرف اندیشی فرد باشد ,هدیه یی است از سوی زمان به آن ها که از روز مر گی اقتدار خسته و بریده اند. آنان که گمشدگی در آسمان باز آزادی را بر خود یابی در قفس های زیبای سبکی , تجربه ی پدیداری را بر شناخت یافته ها ,آموختن را بر دانستن,و سمن ستیزی را بر سامان گزینی برتری می دهند,تجربه گران بالقوه ی پدیداری شعر می شوند
پیمان وهابزاده , شعر رخداد تجربه,ص ٣٩ 
PEYMAN VAHABZADEH
b.1340/1961,Tehran,Iran
imigrated to canada 1989
poet and critic and short story writer, scholar
 is 48 y/o today and this is incredible,with all his energy for volume of works he has done.
 Ph.D degree in sociology and anthropology from University of Simon Fraser of Vancouver
 Post doctorate degree :...
Teaches at University of Victoria in Vancouver,Canada.
OEUVRES:
His poetry and fiction is published in persian,english and german .He also has published essays and academic papers as well as publications specially on litcrit and phenomenology.
 Co-editor of Shenakht,a Persian collection of texts and cultural studies ,with Manuchehr Salimi.A special issue of Iranian emigration poetry of Shenakht,published in spring 1998,
 is considered a hallmark in literary and cultural studies.
Dr.Vahabzadeh also was guest editor of Westcoastline specal issue on writing rupture:Iranian emigration literature,no.39,winter 2003.
see : www.westcostline.ca
Articulated experinces: Toward a radical phenomenology of contemporary social movements
Now I am going to read a poem of Peyman that I have translated and written on the border of his first book,Struggle To Voice/Dar Talash e Goftan,poems of 1987-1992
Red Leaf Pulishing,Vancouver,Canada,1993/1372,p 56
 حماسه
بوسه بر ساحل
مرگ موج
 حدس بی اجتناب فرود از پس اوج
سر بلندا. دریا
فریاد را به یاد
که کف را نصیب ماسه ها کردی
EPIC:
A KISS ON THE SHORE
DEATH OF WAVE
UNAVOIDABLE DISCOURSE OF FALLING
FOLLOWING CULMINATION
PROUD ONE,THE SEA
REMEMBERING CRIES
TO SHARE the  FROTH WITH SANDS
...And this one is called SPRING 75 :
written in a letter from Peyman to me and translated by me.
FROM MY EYES GREW TWO STEMS OF GAZES
FROM MY LIPS A TREE OF VOICE

IN MY TEARS SPROUTED TEARS
IN MY SONG SADNESS OF GOD

-SO WHERE TO LOOK FOR YOU
O SPRING OF MEMORIES?

Other oeuvres are :
What is dead in me?در من چه مرده است ,a collection of short stories,1376/1997
When time arrivesوقت ورود زمان ,selected poems,Subdivision 1382/2003
Poetry event experience,toward a phenomenology of poetry,five essays,Subdivision 2007/1386
شعر رخداد تجربه,به سوی پدیدار شناختی شعر , پنج نوشتار
---
استالین زمانی گفته بود : اگر رهبر شوروی نبودم, حتمن سینماگر می شدم.استالین سینما گر نشد .سینما نامی مقدس شد و گرسنگی,گودار و گولاگ  را به ما نشان داد. من به جستجوی استالین به مکتب "هنر برای هنر "پیوستم
از کتاب : و ق ت  و ر و د ز م ا ن
ص ٥


پیمان وهابزاده 
دکترم و من 
خاطرات زخمی شفا(ن) یافته 
سابویژن ,ونکوور کانادا,تابستان ١٣٩٢
Peyman Vahabzadeh
My Doctor and I
Memoirs of A(n)
(Un)Healing Wound
Subvision,Vancouver,Canada,2013
:
Life is short,art is long,opportunity fleeting,experimenting dangerous,reasoning difficult.
Hippocrates Aphorism
شطح ,فشرده گویی,ایجاز,درنگ,حکم , تعریف و تجربه , ریشخند,طنز کوتاه و مانند ان ,و از جمله شعر ,
مجموعه یی است که پیمان وهابزاده ,شاعر و ناقد ایرانی مقیم ونکوور کانادا از کارهایش فراهم آورده است 
شطحیات بهانه یی ست برای همدردی و هم نفسی که نه تنها میان ٢٠٠٧تا ٢٠١١ یا پیش تر از آن بل از آن همیشه است  درد و دمی که در جان او و همه است اما با او در تنهایی می نالد و می بالد و به مثابه مادری مهربان ترجمه می کند تا دردی و زخمی همگانی باشد اما نامیدن آن ها به شکل پایانی نیست و البته هم پایان درد 
چیزی سزاوار شاعر و شاعری نیست .
او در آینه می نشیند و آینه او را فراموش می کند تا با او زندگی را میسر می سازد اما این زندگی اوست که دردی بی درمان است , که با او به دنیا آمده و یعنی که همزاد اوست و مثل دکترش قصد تاخیر فر آیندی را دارد که نام بیماری بیمار درد های بی درمان است  .بیمار فلسفه می بافد و دکتر را به سرگیجه می اندازد و تمثیل هر دو از واقعیت دور می شود و بی اعتباری واقعیت هم دردی را درمان نمی کند حتا وقتی آنان-دکتر و بیمار-جایشان را عوض می کنند اما جای شطحیات عوض نمی شود .تا که درد هست شطح هم هست و گر نه شاعری حرفها ی بی حاصلی ست و دکتری هم ! 
یعنی که جهان بینی که در آن روح بشری را می بینیم هست و ادامه دارد .پس به دنبال چه می گردد او که بیمار است و کسالت دارد و شاعر هم. بیماری درد بی درمانی است و درد بی درمان بهترین درهاست زیرا که تو را در خود می سازد و تو را تحلیل می برد .و شفا یافته مفهومی است که شاعر دوست ندارد ,پس آن نون منفی را به آن اضافه می کند و شاعر می ماند حتا اگر تظاهر کند که شعرها و شطح هایش نا تمام مانده است مثل بودای شهزاده ی پارسی که از خراسان بزرگ به راه افتاد و در بامیان تندیس خود را به منادیان قرون پسین
 وا گذا شت تا در خود و با خود بنشیند یا به راه رود چه تنهایی تنها درمان رهرو است 
ده 
از دکترم می پرسم:فلسفه ی شغل شما چیست؟
و او به آرامی می گوید : به تاخیر انداختن پایان ناگزیر تو, پیش از رسیدن به پایان ناگزیر خودم 
ص ١٩
از پیمان وهابزاده پیش از این اثار دیگری نیز منتشر شده است 
در تلاش گفتن,؟,١٣٧٣
در من چه مرده است؟,١٣٧٦,چ ٢ ساب ویژن ١٣٨٦
وقت ورود زمان,ساب ویژن, ١٣٨١
دفتر شناخت,با منوچهر سلیمی,٦ جلد,ردلف/نورت ساید ١٩٩٤ تق ١٩٩٩
شعر تجربه رخداد: به سوی پدیدار شناسی شعر,ساب ویژن, ١٣٨٦
گیلاس های آبی, ساب ویژن, ١٣٨٦
کتاب علی ؛ بازتاب هایی بر زندگی کوتاه احمد علی وهابزاده ,ساب ویژن,١٣٨٨
رویای وریا,ساب ویژن,١٣٩١
Articulated Experience,
State Univ.New York Press,2003
A Guerilla Odyssey,
Syracuse Univ.Press
Exilic Meditation,
H&S Media,2013

-FS

1 comment:

  1. Interesting text, just some minor gramattical errors.
    Thanks,

    ReplyDelete